خدایا راضیم به رضای تو
دوشنبه 13 خرداد 92
ساعت 5 رسیدم مطب دکتر و ساعت 7.15 دقیقه نوبتم شد.طبق تاریخ باید فرشته من 5 هفتش باشه ولی وقتی خانم دکتر سونو گرافی کرد ساک حاملگی تشکیل نشده بود.خیلی ناراحت شدم .باید ازمایش خون میدادم تا دقیق مشخص میشد.به هیچ کس چیزی نگفتم جز خاله نفیسه, ازش خواستم برام دعا کنه , برای بودنت,برای سالم بودنت.فردای اون روز نزدیکای ظهر بود که دیگه طاقت نیاوردم و جریان رو به بابا حسن گفتم.کلی دلداریم داد و گفت هرچی خدا صلاح بدونه همون میشه.منم سپردم به خدا.خدایا راضیم به رضای تو
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی