فرشته کوچولوی من زمینی شد

14 بهمن 92 ساعت 8:30 صبح یکی از فرشته های خدا  با قد 51سانتی متر و وزن 3/540 کیلوگرم از اسمون اومد پایین تا ما حس شیرین مادر و پدر شدن رو بچشیم...ممنونم خدا که منو  لایق مادر شدن دانستی.

تولد رادین مصادف بود با بارش شدید برف.سه روز متوالی برف میومد .از 6 صبح با بابا و مامانی و خاله روشنک و ریحانه بیمارستان بودیم.ساعت 7 رفتم اتاق عمل و ساعت 8:30 رادینم به دنیا اومد.به هوش که اومدم مامانی و عمه مامان بالای سرم بودن .بعد خاله روشنک با شما اومد تو اتاق....الهی قربونت برم از همون اول چشمای نازت باز بود .یه پسر چشم مشکی تپل که داشت منو نگاه میکرد.ساعت ملاقات زندایی های مامان با میترا نوشین و نسرین .فهیمه خانوم ,بابایی ,دایی هادی اومدن دیدن ما.برای اولین بار بابا شما رو ساعت ملاقات دید اخه  بیمارستان اجازه نداده بودن که بابا شما رو ببینه وگفته بودن ساعت ملاقات میتونه ببینه.نکته جالب برای من تماس هایی بود که  یکی دو ساعت بعد از تولد میگرفتن و از شما تعریف میکردن .وقتی میپرسیدم از کجا دیدین که میگین نازه یا شبیه فلانی ؟ میگفتن تو فیس بوک و وایبر عکسشو دیدیم......بله قضیه از این قرار بود که به محض به دنیا اومدن خاله ها عکس گرفتن و سریع تو فیس بوک و وایبر اطلاع رسانی کردن و شما جهانی شدی.از همه ممنونم که با بارش شدید برف از راههای دور چه کرج چه تهران دیدن ما اومدن